۱۳۸۸ تیر ۲۸, یکشنبه
یک فرشته در میان مسافران
اون هفته داشتم سوار اتوبوس میشدم که برم سمت هواپیما واسه سوار شدن به هواپیما , یک خانوم خیلی زیبا رو کنارم ایستاد , سوار هواپیما شدیم اومد بغل دستم نشست , با خودم گفتم ای دل غافل یکی از اون حوری ها هستند ایشون که اومدن دست منو بگیرن و بریم با هم , فکر کنم پرواز بهشت باشه !
۱۳۸۸ تیر ۲۶, جمعه
نصف عمرمون رفت
راننده های تاکسی میگن نصف عمرمون رفت پشت چراغ قرمز
من میگم نصف عمرم توی سالن انتظار فرودگاهها رفت
من میگم نصف عمرم توی سالن انتظار فرودگاهها رفت
پرواز تهران - ایروان , پروازی به سوی ابدیت بود

متاسفانه باز هم هواپیمای فرسوده جان عده ای از هموطنان امون را گرفت , پرواز ظهر چهارشنبه تهران - ایروان تنها 16 دقیقه پس از پرواز دچار سانحه شد و جان 168 انسان بی گناه گرفته شد , پروازی به سوی ابدیت بود .
عدهای از هموطنان عزیزمون و هموطنان ارامنه و اعضای تیم ملی نوجوانان جودوی ایران نیز به سوی ابدیت پرواز کردندروحشون شاد


سقوط هواپیما در نزدیکی قزوین ۱۶۸ کشته برجا گذاشت
ویدئو: سانحه هوایی مرگبار در ایران
۱۳۸۸ تیر ۱۲, جمعه
داستان: انار بانو و پسرهایش
یک داستان که تا حدودی به پرواز و هواپیما هم ارتباط داره , داستان انار بانو و پسرهایش نوشته ی گلی ترقی است , پیشنهاد میکنم بخونید.
ادامه داستان
فرودگاه مهرآباد ـ پرواز شماره 726 ـ ايرفرانس.
دو بعد از نيمه شب يعني تمام شب بيخوابي. يعني كلافگي و خستگي و شتاب، همراه با دلتنگي و اضطرابي مجهول و اين كه ميروم و ميمانم و ديگر برنميگردم (از آن فكرهاي الكي)، يا برعكس، همين جا، در همين تهران عزيز ـ با همه خوبيها و بديهايش ـ ميمانم و از جايم تكان نميخورم (از آن تصميمهاي الكيتر) و خلاصه اين كه گور پدر اين سرگرداني و اين رفت و برگشتهاي ابدي (ابدي به اندازهي عمر من) و اين پرواز نصف شب و كشيدن چمدانها و عبور از گمرك ـ پل صراط ـ و تفتيش تحقيرآميز بدن و كفش و جيب و كيف و سوراخ گوش و دماغ.
ادامه داستان
کرم پرواز !
قرار نیست تا پس فردا مسافرت کنم , بلیطم هم اوکی شده ولی کرم دارم که پرواز ها را چک کنم !
اشتراک در:
پستها (Atom)