۱۳۸۹ مرداد ۵, سه‌شنبه

توصیه سفر 1 : کارت هتل

البته این پست ارتباطی با سفر هوایی نداره و صرفا یک توصیه به دوستان در سفرهای خارجی است

اکثر هتل های خارج کشور دارای کارت هوشمند برای ورود به اتاق هستند ، این کارت طبق استاندارد بین المللی دارای چیپ برای درب اتاق و شماره اتاق و در یک طرف کارت اطلاعات هتل موجود می باشد ، هنگامی که شما به یک کشور خارجی سفر میکنید پاسپورت مهمترین اوراق هویت شماست و بدون پاسپورت قانون هیچ حقی را برای شما در نظر نمیگیرد ، همین طور در کشورهای تفریحی که دسترسی به حساب بانکی ندارید و صرفا پولی را به عنوان خرج سفر همراه خود دارید همراه بردن کلیه ی پول های خود کار اشتباهی است .

همیشه در سفر به کشور خارجی کلیه ی اوراق شناسایی و پول باقی مانده خود را به هتل تحویل دهید ، این اسناد و ... در صندوقی با شماره اتاق شما نگهداری میگردد ، در هنگام خروج از هتل کارت هتل خود را همراه داشته باشید ، دراین صورت در هنگام بروز هر گونه اتفاقی پلیس از طریق این کارت به هویت شما و لوازم شما دسترسی پیدا خواهد کرد ، کارت هتل در واقع سند هویتی شما محسوب میگردد و نیازی به همراه داشتن پاسپورت ندارید .

پس کارت هتل ( کارت هوشمند ) را تحول پذیرش هتل ندهید ، زیرا هتل همیشه یک مستر کارت که به درب همه ی اتاق ها میخورد در اختیار دارد و نیازی به در اختیار گذاشتن کارت اتاق شما نیست

۱۳۸۹ تیر ۳۱, پنجشنبه

ژانر خوش آمدگویی مهمانداران ایران ایر

مهمانداران ایران ایر وقتی میخوان به مهمانان خوش آمد بگن کلی سلام و صلوات و درود به روح پر فتوح بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و رهبر معظم انقلاب میفرستند ولی وقتی میخوان انگلیسی اش را بگن فقط به یک Welcome بسنده میکنند

۱۳۸۹ تیر ۱۶, چهارشنبه

اسلحه ات را تحویل بده

میخوام از گیت بازرسی فرودگاه مالپسنا میلان رد بشم ، پلیس میاد به سمتم - پلیس در برخی فرودگاههای خارجی اصلا به فرد در گیت بازرسی نزدیک نمیشه - همه توجه ها به من جلب میشه ، 2 نفر پلیس اضافه میشن و میگن اسلحه ات را تحویل بده !
من یک نگاه به خودم میکنم که اسلحه ام کجا بود !
اشاره میکنه به بازوبندی که به خاطر عمل جراحی بازو بستم ، میگم این بازوبند هست اسلحه ندارم من !
و اوضاع آروم میشه

۱۳۸۹ خرداد ۲۶, چهارشنبه

پسر فیلم خاک بر سری توی آسمون نبین !

چند روز پیش سوار هواپیما شدم یک حاج آقایی هم اومد کنارم نشست
باند فرودگاه ترافیک بود مهماندار اعلام کرد حدود 30 دقیقه طول میکشه و 1 ساعت هم پرواز، حسابش را کردم میشه یک فیلم دید و لپ تاپ را درآوردم و یک فیلم گذاشتم که ببینم .

هواپیما بلند شد و دوباره لپ تاپ را باز کردم تا ادامه فیلم را ببینم ، خسته بودم در حال چرت زدن و اصلا حواسم به فیلم نبود ، یک دفعه صدای حاج آقا چرتم را پاره کرد "امان از دست این جوون‌ها و این فیلم‌های مستهجن" و صدای بلندترش کاملا بیدارم کرد "پسر این فیلم ها را نبین توی آسمون ! توی آسمون که به خدا نزدیک تری باید از این فرصت استفاده کنی و با خدا راز و نیاز کنی ، شما اگر توضیح المسائل مرجع تقلیدت را خونده باشی - اگر داشته باشی البته - کار خلاف شرع داری میکنی مثل رابطه ی نامشروع روی دریاست و گناه است ! باید اندازه یک نخود طلا فلان بدی ، تو جوون باید الان فیلم سخنرانی حاج آقا فلانی را بگیری و توی این فرصت ها اون سی دی ها را ببینی نه این فیلم های مستهجن که همین جوری به بار گناهانت اضافه میکنه"

خلاصه تا خود اصفهان حاج آقا نصحیتم کرد که توی آسمون فیلم خاک بر سری نبینم !
بعد تو خونه اون لحظه را دیدم ، دیدم فقط یک بوسه ساده بوده و هر کی ندونه من چی می دیدم فکر میکرد من توی هواپیما در حال تماشای فیلم پورنو هستم !

۱۳۸۹ خرداد ۱, شنبه

وقتی خاکستر آتشفشان به ایران رسید ...

وقتی خاکسترهای آتشفشان اروپا به ایران رسید شرکت های هواپیمایی ایرانی زمینی با توپولوف و فوکر مسافر جا به جا میکنند

۱۳۸۹ اردیبهشت ۳۱, جمعه

نحوه ی شناسایی مسافر ایرانی در هواپیما

پرواز شماره 561 سوئیس ایرلاین از نیس به زوریخ پروازی که حتی به فکرت هم خطور نمیکنه مسافر ایرانی داشته باشه در فرودگاه کلوتن زوریخ فرود میاد ، هنوز هواپیما متوقف نشده تا مسافران از صندلی هاشون بلند بشن یک مسافر 2 ردیف جلوتر بلند میشه تا وسائل اش را برداره ؛ بلند گفتم "آقا بشین" و حدسم درست بود ایرانی بود ! سرم را پشت صندلی قایم کردم ...

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۶, پنجشنبه

زندگی با پرواز

Up in the air

عصر هنگام وقتی که شما با معشوقه ی خود در کافه ای در تهران در حال گپ زدن هستید
من در ورودی فرودگاه بدنبال گیت پروازی خود میگردم
وقتی که شما در حال خوردن یک نوشیدنی گرم با کیک شکلاتی هستید
من یک ساندویچ ژامبون و پنیر با نوشیدنی سرد گرفته ام و منتظر اعلام پرواز هستم
 شب هنگام وقتی که شما در خانه ی خود به کار با اینترنت مشغول هستید
من در سالن انتظار با وایرلس فرودگاه مشغول کار هستم
و شب هنگامی که شما بر روی تخت خود به خواب میروید
من کمربند ایمنی خود را میبندم و بر روی صندلی هواپیما بخواب میروم
صبح هنگامی که شما با صدای مادر یا همسر خود بیدار میشوید
من با صدای مهماندار که اعلام میکند دقایقی دیگر در فرودگاهی هزاران کیلومتر دور از خانه فرود می آئیم بیدار میشوم
و صبح هنگامی که شما منتظر وسیله ی نقلیه برای رفتن به محل کار هستید
من چمدان بدست سوار بر تاکسی فرودگاه به سمت هتل میروم
و پرواز و پرواز و پرواز تکرار خواهد شد

4 می 2010
فرودگاه OR Tambo ژوهانسبورگ