پرواز شماره EM421 هواپیمایی ماهان از مشهد به اصفهان
مرد ( با لهجه ی اصفهانی ) خطاب به خانم مهماندار که در حال جمع کردن ظرف های پذیرایی بود گفت : وای خانوم آ چرا شوما جمع میکنید ظرفا را بیشین بیشن تا من جمع کنم , اسی من راضی نیسم شوما دس بزنیدا ! بیشین تا من جمع کنم ظرفا را !
مهماندار با خنده یک نگاهی کرد و همه هم پکیده بودن از خنده !
مرد دوباره گفت خب باشد حالا چرا اینجوری نیگا میکونی به من , تو جمع کن ولی من میام میشورم , حیفی دسی شماس که ظرف بشورد !
مرد ( با لهجه ی اصفهانی ) خطاب به خانم مهماندار که در حال جمع کردن ظرف های پذیرایی بود گفت : وای خانوم آ چرا شوما جمع میکنید ظرفا را بیشین بیشن تا من جمع کنم , اسی من راضی نیسم شوما دس بزنیدا ! بیشین تا من جمع کنم ظرفا را !
مهماندار با خنده یک نگاهی کرد و همه هم پکیده بودن از خنده !
مرد دوباره گفت خب باشد حالا چرا اینجوری نیگا میکونی به من , تو جمع کن ولی من میام میشورم , حیفی دسی شماس که ظرف بشورد !
یعنی تو این هم غصه دنبال یه بهونه بودم که یک دل سیر بخندم و با خوندن این پهن شدم از خنده :))))))
پاسخحذفعالی بود
:))) خیلی خوب بود! / فقط یه ذره بیشتر باید توضیح میدادی که مثلا خانومه مهربون بود مثلا یا قصد ازدباج داشت و اینا :دی
پاسخحذفخانومه مجرد بود؟؟ اسمایلی جلال :)))))
پاسخحذف