یکبار توی هواپیما یک دختر و پسر بغل دستم نشسته بودن از وقتی سوار شدن توی بغل هم بودن
موقع تیک آف مهماندار چیزی نگفت ، تا میخواست لندینگ کنه مهماندار دید نخیر انگار اینا دست بردار نیستن اومد گفت اگر میشه یک کمی استراحت کنید تا هواپیما فرود بیاد بعد همدیگه را بغل کنید ؛
لب های دختره و گردنش سیاه شده بود
موقع تیک آف مهماندار چیزی نگفت ، تا میخواست لندینگ کنه مهماندار دید نخیر انگار اینا دست بردار نیستن اومد گفت اگر میشه یک کمی استراحت کنید تا هواپیما فرود بیاد بعد همدیگه را بغل کنید ؛
لب های دختره و گردنش سیاه شده بود
یکی از پرواز های شیراز به تهران بود، جای شما خالی بعد از کمی انتظار دیدم صندلی کنار من برای یک دختر خانم خوشکل و متشخص بوده و اومد نشست. خوشحال از اینکه تا تهران سر صحبت باز بشه اما قسمت نبود !
پاسخحذفصندلی جلوی ما مربوط بود یک دختر و پسر بندری بود و از اول این پسر آویزون این دختر شده بود تا آخر من هم کنار یک خانم متشخص در حال تماشای صحنه ی .... :دی
دیگه فرصت نشد با بقل دستیم صحبت کنم :دی